چند نوشت!!قم و سیاست!!
بسم رب المجیب الفرج المهدی صاحب الامر و الزمان
سلام
بعد از یه مدت نسبتا طولانی سلام...
با چند نوشت در خدمتتون هستیم!!
یک نوشت!
امسال-88- بطور خیلی اتفاقی برام جور شد که برم قم...
یه مدت طولانی بود دلم قم میخواست...اما جور نمیشد...
الان با اینکه ایام ایامه امتحاناته و منم که ممنوع الخروج بودم اما قم رفتنم جور شد...اخه بچه ها بعضا میدونن اجازه ی اینبارم رو خودم نگرفتم...
از اونروزی که گفتن میخوایم بریم... به حضرت معصومه گفتم اگه من اجازه بگیرم محاله اجازه بدن...خودت اجازمو بگیر...
پریشب و دیروز تا عصر قم بودیم...جای همه خالی بود
شب متوجه شدم که لیله الرغائبه...شهادت امام هادی(ع) و چهلمه ایه الله بهجت...
به بچه ها هم گفتم...هیچ وقت اینقد قم جمکران بهم نچسبیده بود...
بخصوص جمکرانش...شاید واسه اینکه همیشه جمکران شبها رفتم و اینبار بعد از اذان صبح...
بعد از همه ی این معنویات فوق العاده دید و بازدید دوستانه وبلاگ نویس هم خیلی بهم چسبید...
تازه!توی شبه لیله الرغائب هم ارزویی که کردم براورده شد...همین امروز صبح...
همینجا از همه ی کسایی که بهمون لطف کردند و کسایی که زحمتشون دادیم...و کسایی که خدا سعادت دیدنشون رو نصیبمون کرد
تشکر میکنم...(حتی شما همسفره عزیززززززززززززم!)
دو نوشت:
از حال و هوای شهرای دیگه بعد از انتخابات خبر ندارم(جز قم که با بچه ها حرف زدیم...)البته تا دو- سه روز بعد از انتخابات چرا اما جدیدا نه...
تهرانم که همه در جریانن و لازم نیست از درگیری های نفر به نفر بگم!
همین که توی تهران نیستید خدارو شکر کنید...(اگر هستید باز هم شکر کنید!)
امنیت جانی که در حد نخوده...البته برای کسایی که منزلشون اطرافه خیابون ولیعصر(عج)-آزادی-گاهی!هفت تیره...
من که خودم آخرین باری که هر سه تا خیابونو دیدم بعد از سخنرانیه دکتر احمدی نژاد تو دانشگاه شریف بود...
با دوستم از خیابون ازادی تا ولیعصر پیاده رفتیم...بعدم از اونجا با ماشین رفتیم هفت تیر!
بگذریم...
فردای انتخابات به ما گفتند که ترجیحا با کسی درگیری لفظی پیدا نکنید...من که به شخصه ادم سیاسی نیستم...ترجیح میدم دیانت داشته باشم تا سیاست...اما این مدت اینقدر تو جو بودم و هنوز هستم که خدا میدونه...
امروز رفته بودیم ناهار که خیلی اتفاقی بحث من و دوستم و یکی دیگه از بچه های طرفداره مهندس موسوی کشید به انتخابات...
الحمدلله رب العالمین من که ادم منطقی بودم...دوستمم همینطور اما نفر سوم نه...
دو چیزه که خیلی به نظرم توی چشمه...حداقل برای من خیلی تجربه شده...
اول اینکه طرفدارهای مهندس بعضا انسانهای منطقی نیستند...
دوم اینکه ساکنین تهران-شهره تهران و نه شهرستانهای اطراف- توی این مورد-حد اقل انتخابات- اصلا واقع بین و منطقی نیستند....
من خودم به لطف دوستانه شهرستانی(اکثرا وبلاگ نویسهای عزیز) از اوضاع اکثر استانها و شهرستانها خبر داشتم...
من توی این مدت-هم قبل از انتخابات هم بعد از اون- با خیلی ها بحث کردم...از هر دو طرف...هم طرفدار دکتر هم طرفدار مهندس...متاسفانه تو دسته ی دوم هیچ وقت ذره ای بحث منطقی ندیدم!!
در عوض با ما دعوا میکردند...بعضا تهمت میزدند و یا صداشونو بالا میبردند!
من به دوستانه شهرستانی که از من امار تهران میگیرند همیشه میگم که مردم تهران متاسفانه فقط خودشونو میبینن...
من خودم 8 ساله ساکن تهرانم...میبینم که مردم تهران چقدر توقعاتشون بالاست....
چقد انتظارات دارند...اینکه انتظار دارند حرف حرفه خودشون باشه!
خوده منم اینطورم...اما نمیپسندم که عقیدم به دیگران تحمیل بشه...بخصوص اگه دیگران به یه کشور ختم بشه!
نمیپسندم امنیت یه شهر سر هیچ و پوچ از بین بره...
سه نوشت:
من از اول به دوستام میگفتم این محافظه کاریه ماها کار دستمون میده...
حالا بگیم من و امثاله من که تهرانیم و خداوکیلی قبل از انتخابات هیچ جا امنیت نداشتیم(بخصوص بخاطر خانم بودنمون و چادری بودن) اما شما شهرستانی ها چرا؟؟!
شما که اکثریت احمدی نژادی بودید!
میدونید...من شخصا مطمئن بودم با این محافظه کاری بعد از انتخابات به ما برچسب تقلب میچسبونن!
بحث کم کاریه وبلاگ نویسی که بخاطر اغلب بخاطره امتحانات و کنکور نمیشده...
(این اتهامات به خودم هم وارده...بولله منکر این نمیشم)
چهار نوشت:
دلم هوای اون آرامش و امنیت قبل رو کرده...
سر این جریانات که با دوستای نسبتا صمیمی هم بحثمون شد بقدری که دعوامون شد و حتی تا یه مدت با هم حرف هم نمیزدیم!
باورم نمیشد دلیل سلام نکردن دوستم اینها باشه....
خیلی بده...
پنج نوشت:
فقط واسه ظهور دعا کنیم..تنها با ظهوره اقاست که همه ی مشکلات حل میشه..........
اللهم عجل لولیک الفرج و العافیه و النصر و مد فی عمره الشریف و زین الارض بطول بقائه و اجعلنا من خیر اعوانه و انصاره و المستشهدین بین یدیه
اللهم ارزقنا توفیق شهادت فی سبیلک
اللهم اجعل عواقب امورنا خیرا